گوي طلايي :
-همشهري جوان: شوهرت با كلنگ زد!
"بيان تو ، اون در به درها" . دكتر ياوري در مطبش لم داده و يك پيرزن و پيرمرد ميآيند داخل. دكتر عكس كمر پيرزن را ميبيند و شروع ميكند:" اين ستون فقرات كدوم جونوريه... با كشتي و هواپيما تصادف نكردي؟... اين شوهرت با بيل و كلنگ افتاده به جونت...فيل هم بود استخون پوكي كه هيچ، كفن پوكي گرفته بود!" ديالوگها و بازي فوق العاده هاشمي در "رقص پرواز" در همان اولين قسمت خيلي خوب از آب درآمده بود.
ديالوگهايي كه عليزضا طالب زاده –نويسنده دوران سركشي- نوشته، واقعاً محكم و با نمك هستند.مطمئناً چند دقيقه بعد همين قسمت اول را يادتان هست، يكي به دوي تلفني هاشمي با همسايهاش در موشك باران تهران " صدام غلط ميكنه اينجا رو بزنه...من تبعه آمريكام ... تو هم اگه خيلي نگران وضع زرد خودتي ، او آر اس بخور ازاين حال بيفتي" . حتماً تا اين قسمت آخر هم ديالوگها و بازيهاي خوب كم نبوده ولي چون سريال هر شب پخش ميشود ،ما فقط يكبار ميتوانيم به اين شاهكار گوي بدهيم.
-مسعود غزل خدابخش، مريم قره داغي : تمام مراسم استقبال
"جان حضرت آقا در خطره، راه رو براي ماشين ايشون باز كنيد.از سر راه كنار بريد."
شهيدصدوقي با لهجه يزدي اش روي سن محل سخنراني امام در بهشت زهرا از استقبال كننده ها ميخواهد كه از سر راه كنار بروند. شهيد مطهري هم همين كار را ميكند.اين بخشي از مستند 4 ساعتهاي بود كه جمعه 12 بهمن با زيرنويس "12 بهمن 57 ، بازگشت تاريخي امام به ميهن" از شبكه 3 پخش شد. پخش تمام تصاوير مراسم استقبال ، لحظه ورود امام ، گزارشگري كه در سكوتي كه همه منتظر پياده شدن امام بودند داشت جمله ميساخت. خيابانهاي پر از جمعيت ، نحوه پوشش تلويزيوني كه يك گروه در مهرآباد ، يك گروه در بهشت زهرا و يك گروه در مسير بودند ، قرآن خواندن محمد اصفهاني در بهشت زهرا وپخش تمام سخنراني امام، همه و همه خيلي جذاب بود.با اينكه تصاوير آرشيوي خام و بدون توضيحات و موسيقي و تدوين بود، اما خيلي ديدني بود.
تمشك طلايي
-زينب زرماني : من نبودم
بهمن هاشمي در مسابقه زنده ردپا خيلي بيربط يكهو شعرخواندنش گرفت و گفت:" من نبودم دستم بود تقصير آستينم بود. آستين مال كتم بود ، كتم مال بابام بود،بابام مال ايران بود، ايران مال زمين بود، زمين مال جهان بود، جهان مال خدا بود، خدا از اون خوبها بود." واقعاً كه چي؟!
- مصطفي درويش وند: كارت همه طرفه
در تبليغ كارت هوشمند يك بانك ، طرف براي اينكه اسم بانك را ببيند، آنرا برعكس وارد دستگاه كارتخوان ميكند وپول هم پرداخت ميشود. اين ديگر چه كارتي است؟!
1 comments:
در قسمتی از سریال رقص پرواز، دکتر یاوری می گوید: " در این کشور یک نفر باید جای صد نفر فکر کند، یک نفر باید جای هزار نفر کار کند تا یک نفر جای ده هزار نفر بخورد" . اهدای گوی ویژه به خاطر این دیالوگ فراموش نشود لطفا.
» نظر شما؟